ادامه مطلب ...
ادامه مطلب ...
ادامه مطلب ...
زرد است که لبریز حقایق شده است،تلخ است که با درد موافق شده است،شاعر نشدی وگرنه می فهمیدی پاییز بهاری است که عاشق شده است.
بهانه درکنارتوآشیانه میکنم فضای آشیانه راپرازترانه میکنم کسی سؤال میکند برای چه زنده ای برای زندگی تورابهانه میکنم
ازم پرسید به خاطر کی زنده هستی؟ با اینکه دوست داشتم با تمام وجودم داد بزنم "بخاطر تو"، بهش گفتم : "بخاطر هیچکس" پرسید : پس به خاطره چی زنده هستی؟ با اینکه دلم داد میزد "به خاطر دله تو"، با یه بغض غمگین بهش گفتم "بخاطر هیچّی" ازش پرسیدم : تو بخاطر چی زنده هستی؟ در حالی که اشک تو چشمش جمع شده بود گفت : بخاطر کسی که بخاطر هیچ زنده است
ادامه مطلب ...